دوست دارم برگردم به دوران مدرسه ^_^
من از اون دسته ادم هایی هستم که اصلا نمیگم کاش اون موقعه بود کاش اینطور بود و اینا
و معتقدم باید تو خود همون زمان زندگی کرد و نباید به گذشته برگشت !
اما در مورد مدرسه !
امان امان از این دل تنگم !
دوران سه سال دبیرستانم از اول تا سوم بهترین و بی نظیر ترین دوره تحصیلم بود
هم عالی خوندم و هم کلی خاطرات خوب از کلاس و استادا داشتم !
برا همین این روزا اصلا یه جور خاص دلم تنگ مدرسه امون شده
برای استادا
برا امتحانا
برای صبح زود بیدار شدنا !
برای استرس پرسش سوال معلم !
برای اردو های مدرسه !
برای گروه سرودمون !
هی هی روزگار ^_^ بازمون خداروشکر که خاطرات خوبی از اون دوران دارم !
دلتنگ اینم صبحی زود بیدار شم برم مدرسه
زنگ اول امتحان داشته باشیم تو سرویس مرور کنم
هوا سرد و بارونی باشه و راننده سرویسمون بخاری روشن کرده باشه
همزمان اهنگ رادیوش روشن باشه و مثل همیشه سرساعت 7 صبح این اهنگ پخش شه
:حاشا مکن اینرا عاشق تر از ما نیس ! تنها بگو این را عشق هست یا نیس ؟
یادش بخیر اون روزایی که این لحظاتو زندگی کردم !^_^
برسم مدرسه کم کم بچه ها بیان
بعد دور هم جمع شیم از اتفاق دیروز برا همدیگه تعریف کنیم !
بعدش بچه ها بگن نخوندیم واس امتحان پری تورو خدا پاشو لغو کن :)))
چون من ارتباط خوبی با معلم ها داشتم همیشه من نماینده میشدم که امتحان هارو لغو کنم
و همیشه 90 درصد لغو میشد ^_^
استاد بیادو باهاش صحبت کنم اونم امتحانو لغو کنه بچه ها جیغ و هورا بکشن
و بعد صندلی هارو دور کلاس بچینیم تا درس دینی شروع بشه
ای جانم ^_^ الانم که مینویسم قشنگ پرت شدم تو خاطراتم
چشامو میبندم میبینم تو جای همیشگیم نشستم
مانتوی سرمه ای و شلوار سرمه ای تنمه مغنه سیاه سرمه :))))
اون زمان بدمون میومد از محدودیته ولی الان دلم لک زده تا باز اون لباسو بپوشم و برم بشینم مدرسه !
- ۹۹/۰۹/۲۶